وَإِذْ قُلْنَا ادْخُلُوا هَٰذِهِ الْقَرْیَةَ فَکُلُوا مِنْهَا حَیْثُ شِئْتُمْ رَغَدًا وَادْخُلُوا الْبَابَ سُجَّدًا وَقُولُوا حِطَّةٌ نَغْفِرْ لَکُمْ خَطَایَاکُمْ ۚ وَسَنَزِیدُ الْمُحْسِنِینَ
میفرماید: «الْقَرْیَةَ» یعنی شهر؛ «کُلُوا» یعنی بخورید و دریافت کنید؛ «حَیْثُ» یعنی هر جا؛ «شِئْتُمْ» یعنی خواستید (از ریشهی شاء، مانند انشاءالله)؛ «رَغَدًا» یعنی فراوان؛ «الْبَابَ» یعنی در؛ «سُجَّدًا» یعنی سجدهکنان؛ «حِطَّةٌ» یعنی ریزش، کاهش، کم کردن؛ «نَغْفِرْ لَکُمْ خَطَایَاکُمْ» یعنی خطاهای شما را میبخشیم؛ «سَنَزِیدُ الْمُحْسِنِینَ»: «سَ» یعنی به زودی، «نَزِیدُ» یعنی زیاد میکنیم، «الْمُحْسِنِینَ» یعنی نیکوکاران.
حال ببینیم معنی این آیه چیست؟
«وَإِذْ قُلْنَا ادْخُلُوا هَٰذِهِ الْقَرْیَةَ» — «الْقَرْیَةَ» در اینجا میتواند شهر «بیتالمقدس» باشد، میتواند «مکه» باشد، و نیز میتواند «بکه» باشد. خوب دقت نمایید به کلمهی «بکه» که بعدها قرآن معنای این کلمه را باز میکند. بنابراین منظور میتواند هر سهی این کلمات باشد.
علت اینکه «بکه» و «مدینهی فاضله» را مثال زدم، این است که مسأله میتواند ماورای «بیتالمقدس» باشد.
«وَإِذْ قُلْنَا ادْخُلُوا هَٰذِهِ الْقَرْیَةَ» یعنی به این مدینهی فاضله داخل بشوید.
«فَکُلُوا مِنْهَا حَیْثُ شِئْتُمْ رَغَدًا» — این قسمت از آیه به چند آیهی قبل اشاره دارد که در آنجا خداوند فرمود: بروید داخل بهشت بشوید و از هر آنچه دلتان میخواهد بخورید.
«وَادْخُلُوا الْبَابَ سُجَّدًا» — وقتی وارد این باب میشوید، در حالت سجده کردن (سجدهکنان) باشید و در آنجا تسلیم محض باشید.
«وَقُولُوا حِطَّةٌ نَغْفِرْ لَکُمْ خَطَایَاکُمْ» — و بگویید خدایا «حِطَّةٌ» بکن و گناهان ما را بریز، و از پروردگار بخواهید که گناهان شما را بیامرزد و خطاهایتان را مورد عفو قرار دهد.
بنابراین، این آیه در واقع نوید دیگری است برای بعد از زمانی که ما از بهشت اخراج شدیم، و میگوید بیایید دوباره وارد بشوید.
این بهشت را به معنایی که برایمان تعریف کردهاند نبینید. این بهشت، مدینهی فاضله است. انشاءالله همهی ما وارد شویم.
و البته مهم است که بدانیم گمکردهای داریم.
