وَإِذْ آتَیْنَا مُوسَى الْکِتَابَ وَالْفُرْقَانَ لَعَلَّکُمْ تَهْتَدُونَ
میفرماید: «اتَی» یعنی دادن؛ «وَإِذْ» یعنی و هنگامی که. و هنگامی که کتاب و فرقان را به موسی دادیم.
کتاب در واقع همان تورات است و فرقان در واقع صفت تورات است. همچنین در قرآن یکی از اسامی قرآن، فرقان هم هست و یکی از اسامی تورات، فرقان هم هست.
در واقع فصل مشترک بین تورات و قرآن همین فرقان است. در قرآن هم سورهای به نام فرقان داریم.
فرقان بر انسان تشخیص حق را از باطل جاری میکند. انسان تا فرقان را از قرآن درک نکند، نمیتواند به تکامل برسد.
فرقان یک کلید است. البته قرآن حدود بیست اسم مختلف دارد که مانند هزار اسم پروردگار که باید در انسان جاری شود؛ هر کدام از این اسمها باید در انسان جاری بشود. وقتی بر انسان جاری شود؛ انسان آن را دارد.
وقتی اسامی قرآن هم بر انسان جاری بشود یعنی آن را دارد. مثلاً خود فاتحهالکتاب یکی از اسامی قرآن است که باید آن کتاب باز شود و تا باز نشود هیچ مَفری نیست. فرقان تا باز نشود هیچ مَفری نیست.
تمام سورههای قرآن در واقع یک بابی از سماوات هستند، یعنی هر کدام به فراخور حال خودشان. حتی رعد در واقع جبرائیل امین هست. یا فرقان، تشخیص حق از باطل است. یا مثلاً نور؛ جاری شدن نور است. آنها باید به مرور بر انسان جاری بشوند.
«لَعَلَّکُمْ تَهْتَدُونَ» پس بنابراین برای موسی نمیگوید بلکه میگوید شما شاید هدایت شوید.
پس ما چگونه هدایت میشویم؟ ما با فرقان، با نور، با قرآن هدایت میشویم و همینطور تکامل پیدا میکنیم.
وقتی خداوند در قرآن موسی و فرعون را مثال میزند، ما باید موسی و فرعون درون خود را پیدا کنیم. ما باید با فرعون درون خود بجنگیم.
و این خیلی مهم میباشد که ما موسی و فرعون را در درون خودمان پیدا کنیم، انشاءالله.
و در واقع خداوند فرقان را به ما هم داده است.
