
ثُمَّ عَفَوْنَا عَنْکُمْ مِنْ بَعْدِ ذَٰلِکَ لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ
خداوند در اینجا به ما آموزش میدهد که هیچ چلهای نیست که در آن عفو نباشد. بنابراین در آیهی قبل دیدیم که موسی با خداوند چله گرفت.
اگر یادتان باشد یا داستان را شنیده باشید یا بعدها در همین قرآن میبینیم که در واقع حضرت موسی نیز خطایی کرد و ظاهراً از روی نادانی یا به هر صورت، یک نفر را کشت.
در اینجا چه برای موسی و چه برای بشر و چه برای من و شما، چلهنشینی خیلی مهم است. آخرِ چلهنشینی، یک اتصال امر است؛ یک وصال است که آن وصال، با عفو پروردگار صورت میگیرد.
پس بنابراین، بزرگان ما چلهنشینی را باب کردند و همیشه چله میگرفتند و از این چله به چلهی بعد میرفتند. علاوهبر اینکه چله، در واقع امکانیست برای اینکه ملک بیاید و زمام امور آن فرد را به عهده بگیرد؛ عفو پروردگار هم در آن مستتر است.
به همین خاطر در اینجا میفرماید: بعد از آن چله، «ثُمَّ عَفَوْنَا»؛ بعد از آن چله ما شما را عفو کردیم.
نمیگوید از موسی، بلکه میگوید از شما. یعنی به ما هم یاد میدهد که شما هم این را نگاه کنید و بروید چله بگیرید.
«مِنْ بَعْدِ ذَٰلِکَ لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ»: بعد از این عفو، هم انسان شکر خدا را میکند که خدا بخشید.
تمام مشکلات بشر بر سر «بخشش» میباشد. به همین خاطر، آدم تا میتواند باید بگوید: استغفرالله رَبی و أَتُوبُ إِلَیهِ.
