
صُمٌّ بُکْمٌ عُمْیٌ فَهُمْ لَا یَرْجِعُونَ
صُمٌّ: کر، بُکْمٌ: لال (گنگ)، عُمْیٌ: کور، فَهُمْ: پس آنها، لَا یَرْجِعُونَ: بازنمیگردند.
چرا پروردگار میفرماید: بازنمیگردند؟
ما از خداییم و بهسوی خدا بازمیگردیم. اولین چیزی که از ما به خدا بازمیگردد، همان نوری است که خداوند به دلِ مؤمن میتاباند؛ زیرا دل مؤمن، عرش رحمان است.
خداوند میفرماید: منافقان مانند کسانی هستند که کر و لال و کورند و دیگر بازنمیگردند.
خداوند نور خود را به بشر میتاباند. حال اگر بشر کارما نداشته باشد، یعنی “احاطت بِهِ سیئة” نشده باشد، در ظلمت نباشد، بهوسیلهی کارما دیواری برای خود نساخته باشد و آتشی برای خود ایجاد نکرده باشد، این نوری که به دل مؤمن میتابد، بهسوی پروردگار رجعت میکند.
شما این فرد را با چهرهای پر از نور میبینید. این نور الهی به دل او میتابد و دوباره به سمت خدا بازمیگردد.
اما اگر کارما باشد (که در اینجا به آتش تشبیه شده است)، دیگر نوری وارد نمیشود و فقط ظلمت باقی میماند.
کسی که منافق باشد، نهتنها نوری به بیرون نمیتاباند، بلکه نوری هم از پروردگار دریافت نمیکند. بنابراین، حقیقت را نمیبیند و نمیشنود.
انسان باید با چشم، حقیقت را ببیند و با گوش، حقیقت را بشنود؛ چراکه این نور است که حقیقت را روشن میکند، گوش را شنوا و چشم را بینا میسازد.
اما وقتی دیوار کارما شکل گرفت، دیگر آن نور بازنمیگردد.
صُمٌّ بُکمٌ عُمیٌ لَا یَرجِعونَ
