مَثَلُهُمْ کَمَثَلِ الَّذِی اسْتَوْقَدَ نَارًا فَلَمَّا أَضَاءَتْ مَا حَوْلَهُ ذَهَبَ اللَّهُ بِنُورِهِمْ وَتَرَکَهُمْ فِی ظُلُمَاتٍ لَا یُبْصِرُونَ
“مَثَلُهُمْ کَمَثَلِ الَّذِی”: خداوند میفرماید مَثَل منافقان، مانند کسی است که آتشی بیفروزد.
“اسْتَوْقَدَ نَارًا”: یعنی برافروختن نار (آتش).
“فَلَمَّا أَضَاءَتْ مَا حَوْلَهُ”: یعنی کسی که آتشی دور خودش درست کند (بیفروزد).
این آتش، «کارما» است. این «کارما» همان نفاقی است که بین افراد میانداخت، مکری که در جامعه انداخت، و همان شیطان درونش بود که در درون با شیطان بود و در بیرون به مردم میگفت: من با شما هستم.
به یاد داشته باشید، کارما همیشه آتش است و اعمال خوب، کارما نیست؛ فقط اعمال بد کارما است (احاطت بِهِ سیئة).
بنابراین، کسی که منافق باشد، اطراف خود کارما ایجاد میکند و این کارما از آتش است. این آتش ممکن است نور داشته باشد، چون آنها با سخنانشان مردم را فریب میدادند و خدعه میزدند.
خداوند فرمود: “ذَهَبَ اللَّهُ بِنُورِهِمْ”: من خدعهی آنها را نابود میکنم و این نوری که اطرافشان است و از آتش میباشد را نیز از بین میبرم.
“فَلَمَّا أَضَاءَتْ مَا حَوْلَهُ” (“أَضَاءَتْ” یعنی روشن کرد): یعنی همینکه دور خودش را با آتش کارما روشن کرد.
در اینجا خداوند میفرماید: این نور، نور حقیقی نیست؛ نوری است که از آتش (کارما) است، همان آتش نفاق است.
وقتی این نوری که برای خود دستوپا کرده بود و از آتش هم بود، خداوند میبرد، چه میشود؟
خداوند میفرماید: “وَتَرَکَهُمْ فِی ظُلُمَاتٍ لَا یُبْصِرُونَ”: در ظلماتی میمانند که دیگر نمیبینند.
حرفهایی که با آنها مردم را فریب میدادند، دیگر کاربردی ندارد، چون به مبدأ اصلی که پروردگار است، وصل نیستند.
